سحر رضوی:
خط یا نظام نوشتاریwriting system ابزاری برای ثبت زبان به کمک نشانه های صوری است، انسانها از انواع مختلف ارتباط های غیر زبانی تصویری بهره میگیرند اما هیچ یک از آنها نوشتار نیستند. نوشتار تنها برای بیان زبان به کار میرود. برای اصطلاح خط یا نظام نوشتاری اصطلاحات دیگری مثل هجی، املا، الفبا و زبان نوشتار نیز به کار میرود.
ملت های گوناگون همگی دارای خط نیستند، و خط نسبت به زبان امری بسیار جدید است. بیشتر خط هایی که ما می شناسیم مثل لاتینی، یونانی، روسی و خطهای ناقصی مثل فارسی و عربی (که مصوت ها در آن ها به طورکامل منعکس نمی شوند). خط های مبتنی بر اصول صوتی هستند. در حالی که در شرق آسیا، خط زنده چینی با هزاران کاراکتر برای بیان مفاهیم ثابتی چون زن، درخت و … وجود دارد. خطوط به حافظه انسان کمک میکنند تا به ثبت وسیعی از اطلاعات دست بزند. نقش جابه جایی را در فواصل زمانی و مکانی انجام میدهد و در ضمن در طول تاریخ بر امور حقوق و نظارت اجتماعی کمک کرده است.
درباره اختراع خط مانند زبان افسانه و داستان های زیادی وجود دارد. مثلا در هند گنشه Ganeśa مخترع خط شناخته شده است. در این افسانه آمده است که او یکی از عاج هایش را شکست تا به عنوان قلم از آن استفاده کند. در مصر بر این باور بودند که رب النوع توت Thot خالق خط بوده است بابلیان نیز اختراع خط را به رب النوع نبو Nebo نسبت داده اند. در چین کانگ چی Cang Jie شخصیت افسانه ای چهار چشم، خط را اختراع کرده است. با این حال در۵۲۰۰ سال پیش سومریان اولین نظام منسجم نوشتاری را در بین النهرین پی ریزی کردند، چینی ها نیز ۱۵۰۰ بعد از سومریان نظامی مشابه را برای خود اختراع کردند. (ترسک، ص ۱۸۴) البته تا پیش از آن صورت های ابتدایی خط وجود داشته است که به آن خط اشیایی میگویند و استفاده از ان محدود به ثبت محاسبات و مکاتبات ابتدایی است از نمونه های ان میتوان به خط گره دار تمدن اینکاها در پروی باستان اشاره کرد. صور ابتدایی خطوط
تصویر نگارها pictograms ، اندیشه نگارها ideograms، واژه نگارها logograms صورت های ابتدایی خط به شمار می آیند. اختراع خط فرایندی تدریجی بوده است اما چگونه این شمایل ها به خط تبدیل شدند؟ تصویرها در ابتدا نماینده مستقیم اشیا بودند و نسبتی با زبان نداشتند. زیرا آنها معرف اشیا بودند نه نامهای آنان. به مرور این تصاویر ساده و انتزاعی شدند و به تدریج به اندیشه نگارها یا واژه نگار ها تبدیل شدند. یعنی تصاویر به صورت مفاهیمی کلی به ظهور رسیدند. تقریبا تمامی نطام های خطی دنیای قدیم ازین نوع بوده است. خطوط میخی که به نوعی تحول یافته این خطوط هستند و هجاانگارند. هجاها عموما یک هجای کوتاه است، یعنی ترکیبی از یک صامت و یک مصوت. البته این خط مناسب زبانهایی است که ساختار هجایی ساده دارند. امتیاز این خطوط در این است که چون آواها را نمایندگی میکنند به صرفه تر و برای یادگیری آسان ترند.( در مقایسه با خط چینی که دوهزار واژه نگار دارد و خط مصری که ۷۰۰ نشانه هیروگلیف دارد و میتواند کارایی خود را با کم تر از ۳۰ نشانه انجام دهند.) خط میخی به انواع خطوطی گفته می شود که از نقوشی مانند میخ استفاده می کرده است. نخستین خط میخی را سومریان در ۳۲۰۰پیش از میلاد ابداع کردند. این خط بعدا با تغییراتی برای گروه زیادی از زبان های بین النهرین مثل اکدی، آشوری و بابلی، هیتی و عیلامی به کار رفت. بعد ها ایرانیان نیز از این خط وام گرفتند و خط فارسی باستان را در زمان داریوش ابداع کردند…
منابع:
تاریخ خطهای جهان و سیر تحولات آنها از آغاز تا امروز، یوهانس فریدریش ترجمه فیروز رفاهی، چاپ دیبا ۱۳۶۸
تاریخ خط، آلبرتین گاور ترجمه عباس مخبر کوروش صفوی، نشر مرکز ۱۳۸۹
