کلاس پرنده نوشته اریش کستنر

 کلاس پرنده نوشته اریش کستنر

فاطمه بیک زاده:

داستان چند روز مانده به کریسمس در مدرسه شبانه‌روزی «یوهان زیگسموند» می‌گذرد. بچه‌ها نمایشی را تمرین می‌کنند به نام «کلاس پرنده» که قرار است در جشن کریسمس اجرا شود. نمایشنامه را «جونی» در پنج پرده برای نشان دادن کلاس های درس در اینده نوشته: شاگردان کلاس پرنده به همراه استادشان که نقشش را «سباستیان فرانک» بازی می‌کند عازم سفری می‌شوند تا جغرافیا را در مکان اصلی‌اش یاد بگیرند. آن ها به مصر، بمبئی و پرو سفر می کنند و در آخرین سفر دانش آموزی که نقشش را ئولی بازی می کند گم می شود و در پرده آخر بچه‌ها او را نجات می‌دهند. «مارتین تالر» طراح صحنه و دکورساز نمایش است و هرکدام از بچه ها در این نمایش بسته به استعدادها و توانایی هایشان مسوولیت و نقشی را بر عهده دارند. فرایند تمرین به آنها کمک می کند در جمع پذیرفته شوند، همدلی و کار گروهی را بیاموزند و آسیب ها و شرایط ناشی از رکود اقتصادی، مسائل خانوادگی و ناکامی های شخصی شان را پشت سر بگذارند. در میانه کتاب همین همبستگی است که به آنها قدرت می دهد در برابر قلدری های سال بالایی هایشان در مدرسه ای دیگر بایستند و دفتر های تکلیفشان را پس بگیرند حتی  .در انتهای کتاب، وقتی چیزی به کریسمس نمانده است و بچه‌ها امتحان‌هایشان را داده‌اند ئولی ناپدید می‌شود. او را در زمین بازی مدرسه پیدا می‌کنند. ئولی بالای نردبانی رفته و چتری در دست دارد. کودکی که از جمع کنار گذاشته شده، حالا می خواهد با ترس های خودش رو به رو شود. زهر تحقیر شدن او را تا ورطه قربانی کردن خود کشانده است. بچه‌ها دور او جمع شده‌اند. او برای اثبات شجاعتش از بالای نردبان پایین می‌پرد و پایش را می‌شکند. حالا دیگر با پای شکسته مجبور است تعطیلات را در مدرسه بماند. ماتیاس، دوست او برای این که تنهایش نگذارد در مدرسه می‌ماند. مارتین نامه‌ای از مادرش دریافت می‌کند: پول سفر او به خانه جور نشده و باید کریسمس را در مدرسه بگذراند. جونی که پدر و مادرش رهایش کرده اند نیز آن ها را همراهی می کند…

«کلاس پرنده»  را اریش کستنر نویسنده آلمانی نوشته، ترجمه آن به فارسی اثر علی پاک بین است و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است.

اِریش کستنر با نام مستعار ملخیور کورتز نویسنده، شاعر، فیلم‌نامه‌نویس و طنزپرداز آلمانی بود که بیشتر به خاطر شوخ‌طبعی، اشعار تیزبینانه اجتماعی و پرداختن به ادبیات کودکان شناخته شده‌است پس از گذراندن دوره تربیت معلم، در سال ۱۹۱۷ و در بحبوحه جنگ اول جهانی به عنوان سرباز به جبهه‌های جنگ فرستاده شد. در جبهه جنگ به بیماری قلبی دچار و در حالی که به شدت ضعیف و بیمار شده بود، به خانه بازگشت. بعد از بازگشت از جبهه‌های جنگ نخست در یک بانک شروع به کار کرد و سپس به تحصیل در رشته زبان و ادبیات آلمان ، تاریخ و فلسفه پرداخت. از سال ۱۹۲۷ میلادی به عنوان نویسنده و خبرنگار غیر وابسته، در شهر برلین اقامت گزید. اولین آثار او شامل نمایشنامه‌های انتقادی و سیاسی آمیخته به طنز می‌باشد. در سال ۱۹۳۱ میلادی با نوشتن رمان «فابیان» نیش تیز قلم را متوجه فاشیسم، ارتش سالاری و بینش منحط خرده بورژوازی نمود. همگام با خلق آثار ادبی و نمایشنامه هائی مانند «مدرسه دیکتاتورها» با شماری از نشریات در ستون انتقادی- سیاسی- علمی همکاری می‌کرد.  فیلم‌نامه و داستان‌های کودکانه ای که او به شیوه‌ای مهیج برای آموزش مفاهیم انسان دوستانه می‌نگاشت از جمله فعالیت‌های اریش کستنر است.